سلان!

یک روز، نه! یک شب جمعی شخکایی در آسانسور سوار شدندزج و جملگی منتظر بودند تا آسانسورت آن ها را به طبقه همکفت برساند. مدتی گذشت و شخکایی های گرامی از مدل موی جدید رونالدو گرفته تا همایش های قارچ گونه ی رشته معزز کتابداری صحبت کردند. ولی هرچه گذشت آن ها به طبقه همکفت نرسیدند. در پی عیب جویی آسانسورت برآمدند و علت را یافتند و بلافاصله بر درستی مهر شخکایی که بر سرشان خورده مومن شدند. کسی شاسی طبقه همکفت را نفشرده بود...

+ نوشته شده در  شنبه پنجم بهمن ۱۳۸۷ساعت 12:50  توسط overdose | 
 
صفحه نخست
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
آرشیو
عناوین مطالب وبلاگ
درباره وبلاگ
مطالب این وبلاگ برگرفته از اتفاقات روزمره ی زندگی ماست!
دوغ! نوشابه!

نوشته های پیشین
مهر ۱۴۰۰
شهریور ۱۴۰۰
مرداد ۱۴۰۰
تیر ۱۴۰۰
فروردین ۱۴۰۰
دی ۱۳۹۹
آذر ۱۳۹۹
اردیبهشت ۱۳۹۹
اسفند ۱۳۹۶
مرداد ۱۳۹۵
دی ۱۳۹۴
فروردین ۱۳۹۱
اسفند ۱۳۹۰
بهمن ۱۳۹۰
مهر ۱۳۹۰
تیر ۱۳۹۰
خرداد ۱۳۹۰
اردیبهشت ۱۳۹۰
فروردین ۱۳۹۰
اسفند ۱۳۸۹
مرداد ۱۳۸۸
اردیبهشت ۱۳۸۸
بهمن ۱۳۸۷
دی ۱۳۸۷
آذر ۱۳۸۷
آبان ۱۳۸۷
تیر ۱۳۸۷
اردیبهشت ۱۳۸۷
اسفند ۱۳۸۶
بهمن ۱۳۸۶
دی ۱۳۸۶
آذر ۱۳۸۶
مهر ۱۳۸۶
شهریور ۱۳۸۶
مرداد ۱۳۸۶
برچسب‌ها
راننده (2)
ماشین (2)
حواس پرتي (2)
غیر استاندارد (1)
تنور (1)
نام پدر (1)
کرونا (1)
دفترچه بیمه (1)
هورمونهای زنانه (1)
فرمها (1)
زن دایی (1)
تاکسي (1)
کره محلی (1)
نشانی ها (1)
دایو (1)
پول گاز (1)
یواشکی ماشین برداشتن (1)
اِل جی (1)
صندلي عقب (1)
ماشين شخصي (1)
نویسندگان

پدر پسر شجاع
overdose
آنه شرلی
اسکلت رقومی
ام وی ام
بونیتو
پروفسور بالتازار
جوجه اردک زشت
جودی آبوت
خاله سیتا
دوربین
سرندیپیتی
سنجد
ظرف شکن
فِلِرتیشیا
گوجه فرنگی باسواد
ممول کتابدار
نیش نیش
واتو واتو
وورووجک
کوزت
پیوندها
طنز کتابداری
 

 RSS

POWERED BY
BLOGFA.COM