![]() |
![]() |
|
|
سالهای سال است که برای ادارات مختلف فرمهای اداری پر می کنیم. طبق معمول هم اطلاعات تکراری و به درد نخوری است که انگار نذر دارند که حتما پر کنند اما کسی نمی داند به چه کاری می آید. یکی از فیلدهای این فرمها نام پدر است. به صورت خودکار هر جا که فرمی را پر می کردیم اسم پدرم را می نوشتم. وقتی بچه ها رفتند مدرسه چند بار اولی که برای ثبت نام آنها رفته بودم، وقتی در فرم به قسمت نام پدر می رسید، ناخودآگاه نام پدر خودم را می نوشتم تا بعد از چند بار تذکر و عوض کردن فرمها کم کم یاد گرفتم که باید اسم خودم را در آن قسمت بنویسم.
برچسبها: نام پدر, فرمها, بوروکراسی, ثبت نام |
|
+ نوشته شده در
دوشنبه بیست و یکم تیر ۱۴۰۰ساعت 15:0 توسط پدر پسر شجاع |
|
|
صفحه نخست پروفایل مدیر وبلاگ پست الکترونیک آرشیو عناوین مطالب وبلاگ |
| درباره وبلاگ |
مطالب این وبلاگ برگرفته از اتفاقات روزمره ی زندگی ماست!
دوغ! نوشابه! |
| برچسبها |
|
راننده (2) ماشین (2) حواس پرتي (2) غیر استاندارد (1) تنور (1) نام پدر (1) کرونا (1) دفترچه بیمه (1) هورمونهای زنانه (1) فرمها (1) زن دایی (1) تاکسي (1) کره محلی (1) نشانی ها (1) دایو (1) پول گاز (1) یواشکی ماشین برداشتن (1) اِل جی (1) صندلي عقب (1) ماشين شخصي (1) |
| پیوندها |
|
طنز کتابداری |
|
RSS
|